یه عکسی هست از آخرین سفرمون که رفته بودیم شمال. سام ازمون گرفته. آماده شدیم که بریم رستوران و منتظر آماده شدن بقیه هستیم. نشستیم رو مبل. سام عکسو سیاه و سفید انداخته. پاریس وسط نوشته. من سمت چپ نشستم و دختر سمت راستش. پاریس دستشو انداخته دور شونه دختر. دختر میخنده. دندوناش و براکتای روش معلومه ن. پاریس یه لبخند به لب داره. من کیفم رو پامه. سرم کمی متمایل به پایینه و دارم از پایین دوربینو نگاه می کنم. صورتم از اون روزاست که شیطونه. بعد در کنار هم شاید بی ربط باشیم اما یه طور خوبی هستیم... هر سه تامون شاد به نظر می رسیم. می گم بی ربط چون مثلن دست پاریس رو شونه ی منم نیست. اون دو تا با همن. من نزدیکشون نشستم. اما قیافه م انقدر شیطنت توشه که ناراحت نیستم انگار تو عکس دو نفره اینا، کنارشونم. که شدیم سه نفر. گاهی می رم خیره می شم به عکسه و مدت طولانی ای نگاهش می کنم...
چه دید هنرمندانه اى دارى واست از ته قلبم خوشبختى میخوام تو خیلى ایده آلى بدون اغراق میگم، ورون یه کامنت بلند بالا برات فرستادم نرسیده
:)