اعصابم خورده. با یه سری آدما تو محل کارم مشکل دارم.
کلن همیشه سعی می کنم با آدما مودبانه رفتار کنم و شاید درموردم بشه گفت که "من آدم مودبی هستم". منتها وقتی کسی بد صحبت می کنه و رعایت ادبو نمی کنه، منم روانی می شم. یعنی نهایت سعیم رو می کنم که مودب باشم اما وقتی کسی مودب نیست، چطور می شه بازم در مقابلش لبخند زد؟!
الان فوق العاده اعصابم خورده. طرف رفته نشسته تو اتاق مدیرم و داره در موردم بد می گه که من فلان جور برخورد کردم و بهمان کردم! چقدر آدما وقیحن!
من از بچگیم سعی کردم روحیه کار تیمی رو تو خودم تقویت کنم و از اینکه با دیگران کار می کنم خوشحال باشم. منتها اغلب یه طوری بوده که آدم ها سو استفاده کردن و قسمت زیادی از کار افتاده رو شونه ی من... و در نهایت با اینکه کار تیمی بوده اما خودشون رو بیشتر بولد کردن و پوئن گرفتن.
کلن دارم مریض می شم انقدر که این طوری رفتار شده باهام. بعد با خودم فکر می کنم چه خوبه آدم یه کاری برای خودش راه بندازه و سعی کنه همه ی هم تیمی هاشو خودش اون جوری که می خواد انتخاب کنه.
اما متاسفانه این جور کارا سرمایه می خواد و البته مقدار زیادی خلاقیت. اولی رو که ندارم دومی رو هم اغلب به خاطر اینکه اعتماد به نفسم خیلی بالا نیست، نادیده می گیرم.
منتها احساس می کنم الان انقدر تحت فشارم، باید به زودی یه تصمیم بگیرم. همیشه این جور وقت ها یه اتفاقات خاصی تو زندگیم میفته (:
مطمئنم اتفاقات خوبی می افته برات شرط می بندم
سلام دوستم
من دقیقا تاکید می کنم دقیقا درکت می کنم چون خودم یکساله که تو این موقعیتم تازه دختره وقتی از اتاق مدیر میاد بیرون یه چشمکم می زنه که یعنی زدم از ریشه
و من آرامشمو فقط و فقط به این جمله حفظ می کنم که خدا همیشه بیداره خدا همیشه هست و مواظبمه
هر روز روز داریم مردمان بدتری می شیم متاسفانه
پس به امید یک تصمیم خوب....
هوف از کارای تیمی. خوبه، اتفاقا کارای تیمی خیلی حس خوبی به آدم میده اما دقیقا با همین شرایطی که خودت گفتی، که آدم خودش هم تیمی اش ُ انتخاب کنه. همه ما به نوعی تو محیط کاریمون این مشکلات ُ داریم متاسفانه.
امیدوارم که سریع تر یه اتفاق خاص ِ خوشمزه برات بیفته :ایکس
به نظر به خاطر اینکه که کار تیمی رو بهمون یاد نمی دن و هم اینکه قضاوت ها نادرست هست اغلب. مدیر ها اغلب آدما های دهن بینی هستن که ذهنشون پر میشه از حرفای آدمایی که مدام دورشونن. و به این فکر نمی کنن سیستم رو کسانی دارن می برن جلو که جا حرف زدن نشستن دارن کار می کنن، نه اون عده ای که همیشه نشستن کنار دستشون و "فقط حرف می زنن!"