ورونیک

in new place

ورونیک

in new place

روزهای پرکاری

هی میام می نویسم. پست نکرده می بندمش و می رم. هفته ی پیش سر یه مسئله مسخره با پاریس یه دعوا کردیم. منم که لجباز. نصف شبی پاشده بودم لباس پوشیده بودم که برم! البته تو یه موقعیتیم که دوست دارم چیزهایی که بینمون اتفاق نیفته هم اتفاق بیفته تا ببینم رفتارش چطوریه تو این جور وقتا. به هر حال همیشه که زندگی شیرین و بر وفق مراد نیست. آدم باس بدونه پارتنرش مثلا وقت دعوا چی کار می کنه. مثلا خیلی از مردا دست بزن دارن. تپ و تپ می زنن و بعدشم میان عذرخواهی می کنن. بابای خودمم این طوری بود. تازه عذرخواهی هم نمی کرد. اما من از این مدل زنا نیستم که وایسم کتک بخورم. من مدلم اینطوریه که منم می زنم! فرقی نمی کنه کی باشه. کسی روم دست درازی کنه می زنم. و اگه همچین چیزی بینمون اتفاق بیفته پرونده اون رابطه هرچی که بوده باشه برام بسته می شه.

بعضیا وقت دعوا فحش و ناسزا می گن. اینو هم نمی تونم تحمل کنم. مقابله به مثل نمی کنم ولی طرفم جایگاهشو برای همیشه برام از دست می ده. به نظرم چیپ و بی شخصیت میاد.

وقت دعوای ما؟! نمی دونم شاید رفتار آدما رو وقت دعواشونم تاثیر بذاره. پاریسم خیلی عصبانی شده بود و من به وضوح یه مردی رو می دیدم جلوم که از شدت عصبانیت قلبش داره می ایسته. اما دست از پا خطا نکرد و دهنشم به ناسزا باز نشد. و در کمال ناباوری دیدم که مرد مغرور و از خود راضی من ازم معذرت خواهی کرد! چیزی که واقعا پیش بینیش نمی کردم. یعنی یه دعوای سوری بود. یه تیکه اختلافو گرفتم و دامن زدم تا ببینم چی پیش میاد. باورم نمی شد برای اینکه منو آروم کنه معذرت خواهی کنه! البته حالا دعوای سختی هم بودا! از ساعت 2 تا 4.5 صبح داشتیم دعوا می کردیم! البته 4 روزم باهاش قهر بودم!!!

می دونم که یه مالیخولیا دارم! ولی فکر کردم لازمه. دوست داشتم ببینم چی می شه. البته تو دعوا حلوا خیرات نمی کنن. و می دونم که ریسک زیادی کردم. اما باید می دیدم که چی پیش میاد!

 الان خوبیم. دعوا باعث می شه قدر لحظات خوبو بیشتر بدونیم و بیشتر احساس خوشبختی کنیم. البته نباید هم لوس بشه دیگه. چون تو دعوا حریما شکسته می شه و این خیلی بده. چیزی که تلاش می کنی سالها درستش کنی تو یه لحظه به باد می ره!

خدا رو شکر می کنم که به حریم هامون دست درازی نشد.

رفتیم یه خونه دیدیم که دو اتاق خوابه بود. تو همون مجتمع خودمون. چیزی که دلمو زد نورگیر نبودن اتاق خواباش بود. البته یکیش باز بهتر بود. و اینکه خونه هه حتمن رنگ و تمیزکاری می خواد. و یه چیز دیگه هم اینکه ویوش به سمت باغ دوست داشتنیم نیست. به سمت فضای سبز خود مجتمعه. اینا باعث می شن دودل بشم در مورد گرفتنش. اما بزرگیش به نسبت خوبه. خونه ای که الان هستیم رو خیلی دوست دارم. برای من پر از آرامشه. دوست داشتنیه و خاطرات خوبی ازش دارم. به نظر من قشنگ ترین خونه ی دنیاست حتی! احساس خاصم به این خونه باعث می شه یه مقدار حساسیت داشته باشم تو عوض کردنش.

یه کار دیگه هم قبول کردم. وقتمو زیاد می گیره اما به پولش احتیاج دارم. البته کار خسته کننده ای نیست ولی بسیار پیگیری می خواد. کاریه که دوستش دارم ولی به هر حال می دونم که باید از تایم زندگی شخصیم که بسیار کم هست، مایه بذارم. به هر حال زندگیه دیگه. گاهی وقتا سخت تر می گذره. اما مهم اینه که بد نگذره!

و اینکه بازم رفتم خرید کردم! نمی دونم چرا این طوری شدم! منی که اینقدر سخت انتخاب می کردم و باید کلی پاساژ و فروشگاهو می گشتم تا یه چیزی انتخاب کنم، هفته ی پیش که داشتم از مطب دکتر برمی گشتم، رفتیم تو یه فروشگاه و من دوباره یه نیم بوت عسلی کت دخترونه خریدم. بعدم پاریس پیشنهاد داد که یه کتونی هم بگیرم. چون می گفت که خیلی راحته. بعدم رفتم برای بوت جدیدم یه کیف عسلی خریدم. بعدم یه شلوار مشکی گرفتم.

باز دوباره فردا شبش رفتیم خونه یکی از دوستامون که یه سری لباس از ترکیه آورده بود...  یه لباس شب برداشتم و دو تا شلوار جین!

الان دیگه کلی شلوار و کفش دارم... چیزی که همیشه ازش می نالیدم که چقدر من کفش کم دارم و یا اینکه نمی دونم چه شلواری بپوشم.

برای دختر هم یه آکواریوم گرفتیم. یعنی عمه ش براش یه تنگ بزرگ آورده بود. رفتیم که براش چند تا ماهی بگیریم. بعد به این نتیجه رسیدیم که یه آکواریوم کوچیک بگیریم بهتره. ماهی های هیجان انگیزتری می تونیم داشته باشیم. آکواریومو راه انداختیم... به زودی هم می ریم ماهی انتخاب می کنیم. 

نظرات 4 + ارسال نظر
alis دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:32 ق.ظ

کاملا برام مشخص بود پاریس جزو مردایی نیست که ناسزا میدن یا کتک کاری میکنن
ولی بازم کار خوبی کردی هرچند ریسک بزرگی بود ولی به امتحانش می ارزید
خرید خیلی خوبه اصلا روح و روان آدم تازه میشه فک کنم این موقع سالم بیشتر جاها آف خورده باشن
خلاصه مبارکت باشن همه ی خریدات

خرید خعلی خوبه

شاه بلوط دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:37 ق.ظ

برای اکواریوم تو نت سرچ کن درباره چرخه ازت یکم بخون
وگرنه ماهیها می میرن
یکم از اب اکواریومی که ماهیها رو میخرین بیارین بریززین تو اکواریوم
همون اول هم زیاد ماهی نخرین
چند تا ارزون بخرین بعد که چرخه بوجود اومد بقیه رو بخرین

مرسی از راهنماییت. یه ماهی مون مرد :(

roney پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:03 ب.ظ http://roney.blogsky.com

Ta hala be ezdevaj ba in mard fekr kardi? Va un mard be ezdevaj ba to?
Mituni age dus,nadashti javab nadi

مگه می شه فکر نکرد!

یاس جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 03:36 ب.ظ

وای ورون اونجا که نوشتی اگه بزنن منم میزنم خیلی خندیدم آخه اصن بهت نمیاد . من خودم راستش اینجوری نیستم ینی اگه حرف بد بزنن ، من حرف بد نمیزنم اصلا اما یه جوری رفتار میکنم که طرف خودش معذرت میخواد.
خونه تون اجاره ای هست ورون؟ یا الان قصد خرید داری؟اگه اجاره نشینی که بنظرم جابجا نشو چون خونه ای هست که احساس آرامش میکنی و این خیلی مهمه اما اگه قصد خرید داری حتما بخر چون اونجوری میشه خونه خودت حتی اگه خیلی کوچیک و نقلی باشه.

منظورم فحش و اینا نیست. منظورم آسیب فیزیکیه. واقعا یعنی اگه کسی سعی داشته باشه بهت آسیب بزنه، تو هیچ کاری نمی کنی و از خودت دفاعی نمی کنی؟!
آره الان اجاره ایه. دوست دارم اگه بشه یه جایی رو بخریم. ولی در هر صورت چه موفق بشیم چه نشیم باید به زودی خونه رو عوض کنیم چون کوچیکمونه :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد