ورونیک

in new place

ورونیک

in new place

روزانه نویسی

دیروز که از راه رسیدم ورزش کردم. کسی خونه نبود. دختر رفته بود کلاس زبان امتحان داشت. پاریس دنبال اون بود و کارواش. فرصت خوبی بود. چون وقتی یکی هست من نمی تونم خوب ورزش کنم. اما وقتای تنهایی رو کارم متمرکز می شم. برای همین دوست ندارم خیلی برم کلاس ورزشی.

خلاصه ورزش کردم و ورزشمم بیشتر ناحیه شکم و سرشونه هام و پشتم رو تحت الشعاع قرار می داد. همون چیزی که می خواستم.

بعد وسطش همسایه مون اومد زنگ خونه رو زد. من همیشه موقع ورزش تاپ و شلوارک می پوشم. نفس نفس زنان اومدم کمی درو باز کردم و گفتم که صبر کنه تا بیام. رفتم لباسامو درآوردم و شلوار و مانتو پوشیدم و شال انداختم رو سرم که جوابشو بدم. ولی همچنان نفس نفس می زدم. فکر کنم یارو خیلی متعجب مونده بود که چرا من این طوریم؟!

خلاصه ما همیشه یکی از ماشینارو جای پارک اون می ذاشتیم. اومده بود می گفت که ماشین گرفته و دیگه جای اون پارک نکنیم :(


دیروز، روز هشتم رژیمم این بود:

صبحانه: یه قهوه و یه حبه قند

ناهار: نصف سینه مرغ کبابی یا پخته و کاهو و آبلیمو

شام: 300 گرم گوشت کبابی یا پخته و کاهو و آب لیمو و یه عدد میوه


به جای شام، سوپ خوردم. خود رژیمه توضیح داده که اگه وعده ای رو دوست نداشتی بخوری، یه کدوم از موارد رو جایگزین کنین. منم سوپ مرغ درست کردم با هویج و کمی سیب زمینی و نخود فرنگی. البته کمی جعفری هم ریختم توش. میوه هم موز خوردم.


برنامه روز نهم هم اینه:

صبحانه: یه لیوان شیر

ناهار: نصف سینه مرغ پخته یا کبابی و کاهو و آب لیمو

شام: سالاد کاهو و خیار و گوجه فرنگی و سس آبلیمو و یه عدد میوه


دیگه خسته شدم انقدر سینه مرغ بی نمک بدون رنگ و لعاب خوردم. برای دختر رون مرغ درست کردم که خوشرنگ و خوش طعمه. دلم می خواست خودمم می خوردم. اون شبی هم براش لوبیا پلو درست کردم. دریغ از اینکه خودم یه قاشق بذارم دهنم.

یه وقتا شکلاتای روی میزم هم بهم چشمک می زنه. ولی خودمو کنترل می کنم.

دختر قراره نمایش بازی کنه. نقش یه پسر رو بهش دادن که باید لباسای قدیمی بپوشه. رفته بود پارچه نمدی خریده بود. کمکش کردم براش یه کت نمدی با کوک دوختم! آخرشم یه دکمه براش گذاشتم. البته خیلی مسخره شده بود و هیچ اصولی توش رعایت نشده بود. اما من که خیاط نیستم. الگو بلد نیستم. پارچه نمدی هم سایزش 30 در 30 هست تقریبا.فقط یه چیزی براش دوختم که آستین داره و می شه تن کرد!  خلاصه خیلی خندیدیم دیشب.


تصمیم دارم بیشتر به خودم اهمیت بدم و دوباره به روزایی برگردم که مثل قبل هیکلم نقصی نداشته باشه. اینجوری احساس بهتری خواهم داشت.

نظرات 7 + ارسال نظر
ابراهیم دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:52 ق.ظ http://beymorgh.blogsky.com

به نظر من اگه آدم نهارش رو کم کنه یا کلا قید نهار رو بزنه خیلی زود لاغر میشه

عیب ما اینه که بیشتر دنبال خوردن هستیم تا نخوردن


البته یک نظر بود

آخه ناهار وقتیه که انرژی آدمو برای ادامه روز تامین می کنه. اگه کلن قطع بشه، ولع آدم برای خوردن تو وعده شام بیشتر می شه که

نارنج دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:33 ق.ظ

پس جایگزین داره؟ میتونی لینک برنامه این رژیمت رو بذاری؟ مرسی

آره چرا که نه:
http://movafaghbashi.com/%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-15-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D9%84%D8%A7%D8%BA%D8%B1.html

alis دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:17 ب.ظ

منم اصلا خیاطی بلد نیستم عوضش فقط دوس دارم چرخ کاری کنم

آره چرخ کاری خیلی خوبه :)

دوست دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:06 ب.ظ

کوچولو! روشی که برای لاغری داری، کاملن نادرسته. بذار از اینجا شروع کنیم. سعی کن پاسخی برای این سوال پیدا کنی:
چرا چاق می شی؟
البته بین اضافه وزن و چاقی تفاوت عمیقی هست. منتها موضوع اینه که آیا روشی هست که آدم چاق نشه؟ سعی کن برای این سوال هم پاسخی پیدا کنی. اگه نیافتی خودم جوابو می گم.
خلاصه اینکه روش فعلی تو چند آسیب جدی داره:
1 ـ آسیب جدی و مزمن به کبد، معده و روده
2 ـ بازگشت وزن به صورت حادتر. گمونم چن بار تجربش کردی.
3 ـ فقدان تمرکز در کار به دلیل گرسنگی
4 ـ بی میلی به کار و زندگی به دلیل ضعف
5 ـ پایین افتادن قند خو
خیلی ها دوست دارند بدانن آیا روشی هست که آدم با رعایت آن چاق نشود؟ و در ضمن هر چه می خواهد بخورد؟ و هر قدر؟ پاسخ این است: بله

عسل سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:02 ق.ظ

سلام دوستم امیدوارم موفق باشی و به اندام ایده آل برسی
من فردا می رم دکتر که وزن کنم و رژیم جدید بگیرم

نارنج سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:41 ب.ظ

مرسی امیدوارم حسابی مانکن شی ;)

صالح سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1394 ساعت 01:54 ب.ظ http://www.shaker3.blogfa.com

من همین الان که اومدم خوندم مطالبتون احساس خوبی پیدا کردم. چه با انرژی چه خوب.
به نظر من کسی که به فکر خودش نباشه نمیتونه به دیگرانی که دوسش داره اهمیت بده و به فکر اونا باشه. خب مهمترین چیز سلامتی و بعدشم ظاهره.
آفرین
تصمیمتون درسته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد