ورونیک

in new place

ورونیک

in new place

ایمان

من متوجه یه موضوع مهم تو زندگیم شدم. موضوعی که باعث میشه با دید بهتری به زندگی نگاه کنم... موضوع رو اینطور شروع میکنم:
چند وقت پیش تو محل کارم، یه اتاق جدید بهم دادن. تا قبل از اون با یکی از همکارام هم اتاق بودم. وقتی رفتم جای جدید.. دوستم ابی گلدونشو برام به عنوان هدیه اتاق جدید آورد. به زودی از ایران میرفت و کارشو ترک میکرد. این بود که گلدونشو به من هدیه داد. 
من؟ روزای سختی بود. دوستم داشت میرفت و خودمم از محل کارم و آدماش دل خوشی نداشتم و ندارم و آرزومه کار بهتر با حقوق بیشتری پیدا کنم. بعلاوه اینکه با رفتن دوستم... هم رفیقم رو از دست میدادم و هم تنها میشدم. تنها میون آدم هایی که مایل ها با من و نوع زندگیم فاصله دارن و همیشه به من به چشم یه آدم ابنرمال نگاه میکنن. آدمهایی که هیچ منو نمیفهمن و اگرچه به روم لبخند میزنن ولی وقتی روشون رو برمیگردونن درموردم قضاوت هایی دارن...
به هر حال... با اومدن اون گلدون سعی کردم براش جای خالی رفیقمو که مجبور به ترکش بود رو پر کردم. لازم به یادآوریه که من از گلدون ها و گیاه ها به شدت میترسم! آره میترسم. تو زندگیم 2 تا گلدون داشتم که تو برهه های بدی از زندگیم اومدن و حال و روز من باعث شد خشک بشن. آخرین گلدون، بنفشه آفریقایی بود که پارسال برای پاریس هدیه گرفته بودم و خوب یادمه روز آخری که رفته بودم تا لباس هامو از اون خونه جمع کنم.. گل هاش باز شده بودن و پر پر شده بودن و اطرافش پخش شده بودن. منظره ای که تا مدت ها توی ذهنم مونده بود و به کابوس تبدیل شده بود. 
از گلدون قبلی هم خاطره ای تقریبا مشابه دارم که دوست ندارم یادآوریش کنم.
خلاصه این گلدون جدید... چیزی بود که دوست نداشتم سرنوشتی مشابه داشته باشه. همیشه برگهاشو نوازش میکنم و بهش آب میدم و حواسم به برگ های جدیدش هست و عمیقا دوستش دارم. اما... اما یه روز که داشتم ساقه هاشو از هم جدا میکردم، دستم خورد و یه ساقه ش تقی شکست. ساقه کوچیک دو تا برگ بزرگ داشت و یه برگ جدید کوچولو. 
صداش تو گوشم هست هنوز... تق... احساس میکردم زندگی ای رو با دست های خودم از بین بردم.
تو محل کارم دو نفری رو میشناختم که رفتم ساقه ی کوچولو رو بهشون نشون دادم و اونها هم گفتن دیگه کاری نمی شه کرد و این گیاه طوری نیست که بشه تو آب ریشه بده.
اما من؟! احساس میکردم نباید اون ساقه کوچولو رو دور بندازم. با وجود حرف های ناامید کننده اطرافیان... فکر کردم حداقل میتونم تلاشی کنم تا شاید زندگی بهش برگرده... از گل و گیاه هم هیچی نمی دونم. فقط میدونستم ممکنه وقتی تو آب میذارمش ریشه بده. 
و گذاشتم و روزها بهش نگاه میکردم تا شاید اتفاقی بیفته. گیاه بعد از گذشت چند روز خشک نشده بود. اما همه میگفتن فایده ای هم نداره. تا اینکه احساس کردم کنار ساقه ش توی آب اتفاقایی افتاده. هر روز اون ذره ی سفید رو نگاه میکردم و امیدوار بودم اشتباه نکرده باشم. 
و باید بگم.. اشتباه نکرده بودم... ساقه کوچولو ریشه زده بود! ریشه ای که هر روز بزرگ و بزرگ تر میشد..
امروز گیاه کوچولو رو کاشتم تو گلدون و امیدوارم بتونم بزرگش کنم. اما این اتفاق برای من یه درس بزرگ داشت. درسی که دارم هر روز تو زندگیم امتحانش میکنم:
ایمان راسخ داشتن به کاری که میکنیم و انرژی ای که براش صرف میکنیم باعث میشه بلخره دیر یا زود پیروز بشیم. من به این موضوع ایمان دارم و تصمیم دارم از این به بعد آرزوهام رو یا ایمان قلبی دنبال کنم. وقتی من به چیزی ایمان واقعی داشته باشم و هرگز لحظه ای تردید به دلم راه ندم... موفقیت روبه رومه. روبه رومه و انتظار منو میکشه...!






نظرات 9 + ارسال نظر
ماهی سه‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:16 ق.ظ http://mahidokhtareesfand.blogfa.com/

دقیقاً زندگی همینه... ایمان قلبی...
آفرین! مطلبو خوب گرفتی...

یاس سه‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:42 ق.ظ

من عاشق گل و گیاهم ورون.اونقدرررر که یه گلدون گل رو قریب به بیست ساله دارمش.هرچند برگه هاش خشک میشن و میریزن و برگ های جدید میزنه اما باز هم داره جوونه میزنه ، برگ میده و بزرگ میشه.گاهی وقتا فکر میکنم حتی عمر یه گل هم میتونه از عمر یه آدم بیشتر باشه.

wow چه فوق العاده! 20 سال؟!!! :)
آره شاید واقعا این طور باشه. گیاه ها همیشه می تونن خودشونو ترمیم کنن!

مه تا سه‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:46 ب.ظ

وااااااااااااای فوق العاده بود
دیدن اون ریشه ها ی حس خاصی داشت..
و امید ریشه کرد ..
می دونی ورون منم تو زندگیم فقط ی گلون داشتم که گلهای کوچولوی صورتی نازی داشت ولی من بهش رسیدگی نکردم ی روز دیدم همه گل هاش خشک شده و ریخته رو خاکش.. بعد از اون هر وقت که ی گلدون خوشگل دیدم و خواستم بگیرمش یاد اون افتادم و پشیمون شدم..
الان که از خاطره ی گلدونات گفتی یاد اون افتادم.. به فکرش افتادم دوباره ی گلدون داشته باشم...

فکر خوبیه. گیاه ها به آدم آرامش میدن :)

نارنج چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:23 ق.ظ

واااای چقد خوب! منم همین فوبیا رو دارم. منتها گلای منو یا برف میخشکونن یا کبوترا میخورن و نوک میزنن و لگد مال میکنن. امسال رو همشون نایلون کشیدم و هنوز سرحالن! دیگه چیزی تا بهار نمونده :>
این گله خیلی ترد و با مزس. باید از یه جایی برا خودم گیر بیارم بکارم ;)

بهش می گن قاشقی. اسم انگلیسیش پپرومیاست. از خانواده فلفلی ها. درست گفتی. ترد و پر آبه برگاش همیشه.
من که خیلی دوستش دارم. همیشه سبزه و حس خوبی به آدم می ده :)

لیـــدی رها چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 04:25 ب.ظ http://dokhtarake-gorizpa.blogfa.com/

چه خوب ...

masoum پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:24 ق.ظ http://my-daily-routines.blogfa.com/

قاشقی؟ منم تو اتاقم دارم البته مال مامان باباس ولی چون اتاق من نور خورشید از صبح تا عصر میتابه و هواشم خوبه 3تا گلدون گذاشتن. من هر روز براشون 2ساعت آهنگ های شاد -نای نای- میذارم میرقصم الان گلدون ها تو عرض 1هفته گل های جدید دادن و احساس میکنم شادتر شدن.
اگه میتونی براشون آهنگ بذار ببین چطوری رشد میکنن
البته فک کنم گفتی تو محل کارته؟ اونجا نمیذارن اهنگ پلی کنی

بله اسمش قاشقی هست.
فعلن اینجا نمی تونم براش آهنگ بذارم. اما تصمیم دارم کمی که گذشت اگه حالش خوب بود ببرمش خونه. اونجا براش آهنگم می ذارم!

xs یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 12:45 ب.ظ

وقتی این پستت رو خوندم تو کل روز داشتم بهش فکر میکردم راستش اون سالی که لاتاری ثبت نام کردم بدون یک لحظه تردید میدونستم برنده میشم و میام اینجا زندگی میکنم تا قبل از اون من حتی یه سفر به کشورهای همسایه هم نداشتم هیچ فامیل نزدیکی اینجا نداشتم و این اتفاق افتاد برای اینکه من ایمان داشتم خیلی دوست داشتم این نوشته اخرت رو مثل همیشه البته

چه خوب که با لاتاری رفتی. فرصت فوق العاده ای بوده.
ممنون (:

عسل یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 04:15 ب.ظ

وااااااااای چه فوق العاده باور کن از دیدن عکسهای این شاخه شکسته که دیگه الان تو گلدون پا گرفته چقدر حس امیدواری گرفتم
امیدوارم شاد باشی و خدا همینطوری همیشه مواظبت باشه

7november.blogfa.com یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 04:27 ب.ظ

سلام عزیز دلم
یعید میدونم منو یادت بیا پس بیخیال معرفی وبلاگ قبلیم میشم
واس یعنی بهت زده و خوشحالم از خوندن پستایی که خوندم تا الانه
عزیزم لبخند رو لبت همیشه
عالیه کارت
ریشه نو مبارک زیبا

ممنون :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد