پاریس بخیه دستمو کشید :دی پوستم به سر و ته نخ بخیه حساسیت داده بود و دیر شده بود که بریم دکتر. چهارشنبه ای اما رفتیم دکتر. نشونش دادیم و اونم راضی بود. زنگ زد بیمارستان و ۱۰ دقیقه هم پشت خط موند تا نتیجه آزمایش توده دستمو هم بپرسه و بهش گفتن که توده یه مقدار بافت پیچیده ای داشته اما مشکلی نیست و لیپومه. بهم گفت هر کاری هم دیگه می تونم بکنم. حتی ورزش. فقط ورزش در حد پارو زدن برام مجاز نیست! خلاصه که خیلی خوشحالم. یه مرحله ی سختی از زندگیم که درگیریم با این توده بود هم به پایان رسید.
از دکترم خیلی خوشم میومد. هم سن و سال خودمونه و بسیار مودب. از این آدما که می ریم تو اتاقش برامون می ایسته و دست می ده و احترام می گذاره. کارش هم بسیار حرفه ای بود. برای منی که از دکترا می ترسم و باورشون ندارم نقطه عطفی به شمار می رفت. دوست داشتم باهاش دوست می شدیم حتی.
این چند روز تعطیل بودم. البته امروز پاریس رفته سرکار که تا چند ساعت دیگه میاد. گفت بیاد بره دوش بگیره و بریم بیرون. اون بره موهاشو کوتاه کنه و منم تو اون فاصله فروشگاه گردی کنم کمی.
پونی رو بردم حموم و خشکش کردم. الان زیر چشمی منو نگاه می کنه و به خونم تشنه س. از حموم بدش میاد آخه :))
خداروشکر چیز جدی نیست و نگرانیت بر طرف شده
ممنونم عزیزم :)