اینکه حتی تو روز تولدمم ننوشتم نه از سر سرخوشی بلکه به خاطر مشغله زیادم بود. اما امروز صبح با تغییر برنامه هام تمام تلاشمو کردم که بتونم اینجا بنویسم. شاید به خاطر اینکه همیشه به این صفحه مدیونم. مدیونم که تمام احساسات لحظه ای و پایدار منو تو خودش جای داده...
سه هفته ای که گذشت بسیار پر استرس و پر از کار گذشت. اما الان رسیدم اینجا.
لباسام رو به کمد آویزون کردم. یه شومیز و شلوار گلبهی بسیار کم رنگ و یه مانتو کتی سفید با شکوفه های ریز با یه شال. کفش و کیف نباتی رنگم هم کنار اتاقه....
آخه من امروز تو اولین روزهای 29 سالگیم ازدواج میکنم....
با آرزوی بهترین ها
وای ورون ایکاش من آدرسه اینستات رو داشتم..دلم می خواد عکس های قشنگت رو ببینم
منم یکی از خواننده های خاموش بلاگت از چندین سال پیشم، عروس شدنت مبارک ورون^^ خیلی زیاد برات خوشحال شدم :** خوش بخت بشی دختر قوی
پ.اس : امید و صبر رو از تو یاد گرفتم/میگیرم : )
عزیزم من خواننده خاموش وبلاگتم
بهت از صمیم قلب تبریک میگم و برات آرزوی خوشبختی میکنم
واست ارزوی خوشبختی و زندگی پر از ارامش دارم .
وقتی داشتم می خوندم که به مردی که عاشقش بودی رسیدی شوک شدم همیشه فکر می کردم این داستانها و رمانهان که اخرش خوب تموم می شه خوشحالم که واست به واقعیت تبدیل شده
ااااااااااااای جااان

چقد ذوق کردددددددددددددم
خداروشکر
چقدر خوشحال شدم صبای عزیزم
انشااله م خوشبخت باشید
دوست قدیمی من
تبریک میگم سبای عزیز
برات بهترین ها رو ارزومندم
غرق خوشبختی شی قشنگترین نویسنده روز زندگی
ممنون :)
سلام عزیزم سلا دوست همزاد ناشناخته من
خیلی وقتا خیلی از خستگیهات نا امیدیهات غصه ها و شادیهاتو خوندم و برات نوشتم که خیلی شبیهیم
ورون من امروز اشک ریختم وقتی خبر ازدواجتو دیدم منو واقعا خوشحال کردی
بخدا قسم که از اعماق دلم شاد شدم و برات آرزوی یک دنیا خوشبختی دارم حالا وقتشه که عشق و خوشبختیو نفس بکشی
امیدوارم خیلی خوشبخت بشی خیلی
متشکرم :)
حتی ادرس وبلاگمو فراموش کردم مبارک باشه عزیزم