ورونیک

in new place

ورونیک

in new place

Police

امروز داشتم تو امام علی می رفتم... یه ماشین پلیس پشتم بود. سرنشیناش از این پلیس جوون خوش تیپا بودن که صورتاشون شیش تیغه و هیچ کدومشونم سرباز نبودن! من تو لاین سبقت بودم. ماشین پلیسه یه بار رفت سمت راست و بعد از چند متر دوباره برگشت پشت من. این بود که منم راهنما زدم رفتم سمت راست و بهش راه دادم که زودتر بره. ماشینه از بغلم که داشت رد می شد یه بوق برام زد و سرنشین سمت شاگردش سرشو به نشونه تشکر تکون داد...

واااای منو میگین؟! انقده خوشحال شده بودم! حس خوبی بود که به پلیس احساس خوبی داشته باشی و ازشون نترسی و اونام ازت تشکر کنن...

بعد می گن زندگی کردن تو جهان سوم بده! والا تو مملکتی که همه ش احترام متقابل باشه که نمی شه از این چیزا لذت برد! :)

نظرات 4 + ارسال نظر
معصوم چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 01:18 ب.ظ http://my-daily-routines.blog.ir/

من حتی پلیس راهنمایی رانندگی هم میبینم حس امنیت میکنم -البته سربازارو نمیگم- دیگه چه برسد به اون یکی پلیسا :))
البته من کلن عشق پلیس دارم :دی

پیانیست پنج‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 09:17 ب.ظ

عالی بووود:)))

یاس پنج‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 11:37 ب.ظ

وای من کوچیکتر که بودم براشون دس تکون میدادم اونا هم دس تکون میدادن . ذوق مرگ میشه اینقدر که نگو . اما الان شرایطش مهیا نیست

متین پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 12:08 ب.ظ http://kar-dars-zendegi.blogsky.com

تا حالا با هیچ پلیسی همچین برخوردی نداشتم. همه شون بد اخلاق و از خود راضی بودن و طوری حرف می زدن که انگار آدم برده ی زر خرید اونا است!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد