امروز داشتم تو امام علی می رفتم... یه ماشین پلیس پشتم بود. سرنشیناش از این پلیس جوون خوش تیپا بودن که صورتاشون شیش تیغه و هیچ کدومشونم سرباز نبودن! من تو لاین سبقت بودم. ماشین پلیسه یه بار رفت سمت راست و بعد از چند متر دوباره برگشت پشت من. این بود که منم راهنما زدم رفتم سمت راست و بهش راه دادم که زودتر بره. ماشینه از بغلم که داشت رد می شد یه بوق برام زد و سرنشین سمت شاگردش سرشو به نشونه تشکر تکون داد...
واااای منو میگین؟! انقده خوشحال شده بودم! حس خوبی بود که به پلیس احساس خوبی داشته باشی و ازشون نترسی و اونام ازت تشکر کنن...
بعد می گن زندگی کردن تو جهان سوم بده! والا تو مملکتی که همه ش احترام متقابل باشه که نمی شه از این چیزا لذت برد! :)
من حتی پلیس راهنمایی رانندگی هم میبینم حس امنیت میکنم -البته سربازارو نمیگم- دیگه چه برسد به اون یکی پلیسا :))
البته من کلن عشق پلیس دارم :دی
عالی بووود:)))
وای من کوچیکتر که بودم براشون دس تکون میدادم اونا هم دس تکون میدادن . ذوق مرگ میشه اینقدر که نگو . اما الان شرایطش مهیا نیست
تا حالا با هیچ پلیسی همچین برخوردی نداشتم. همه شون بد اخلاق و از خود راضی بودن و طوری حرف می زدن که انگار آدم برده ی زر خرید اونا است!